👈 در حکمت متعالیه در اسفار خواندیم ک نفس را حد ّیقف نیست. برای اینکه « مَن هُوَ غیرُ مُتَناهٍ » ( کسی ک غیر متناهی است ) که حق سبحانه و تعالی است در او تجلی می کند و سعه اش، وعائش ، ظرفیتش بدان حد هست ک اسماء را، اسماء غیر متناهی را، حق را و حقایق نظام هستی را، قرآن نظام هستی را ک مقام جمع است و قرآن را در قلبش ک فرقان است می یابد.
👈{ و العرش و ما فیه علی أیِّ مقدارٍ یُفرَضُ یکونُ مُتَناهیاً }
و حق غیر متناهی در او تجلی می کند که: « قلب المؤمن عرش الله الأعظم »
👈 { وَ لا یَرقی إلیَّ الطّیر و یَنحَدِرُ عَنّی السَّیل } [ کلام حضرت مولا وصیّ علیه السلام است ک فرمود: مرغ بلندپرواز اندیشه ب قله ی وجود من نمی رسد و همواره سیل خروشان علم و معرفت از من جاری است . ترجمه ادمین ] این هم باز مطابق این نشئه است. تشبیه ها، تمثیلات و اموری است ک ب اندازه ی سعه ی افکار مخاطبین، فرمایش فرمود که: { ینحدر عنّی السّیل } و حرف بالاتر از اینهاست.
👈 و جناب وصیّ علیه السلام آن قلب عرشی اش، آن ک ب حرف می آید؛ مثل اینکه رود نیل است ک از بُطنان عرش سرازیر شده.
👈 { ینحدر عنّی السّیل } طیور افکار نوابغ، انسانها عاجزند از این که بتوانند ب قله ی شامخ معارف علی برسند. ارواحنا له الفداء
🔅 { ألحمدلله الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایتهم }🔅
👈 { و العرش و ما فیه علی أیّ مقدارٍ یُفرَضُ یکونُ مُتَناهیاً و لا نسبه بین المتناهی و غیر المتناهی }؛ [ عرش و هر آنچه در آن است را با هر مقداری ک فرضش کنیم، متناهی است و بین متناهی و غیر متناهی نسبتی برقرار نیست. ترجمه ادمین ] که قلب مؤمن، غیر متناهی را می پذیرد.
جلسه چهاردهم
حکمه داودیه