﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾
👈 هفت بطن است، مراحل ایمان، مراتب دارد؛ مراتب ایمان.
هرچه که عروج پیدا می کند می بینید که حالات او، غذاهای او، خواسته های او، اشتهای او، اینها همه دگرگون می شود، مطابق آن عالم بالا می آید.
الآن بنده و جنابعالی بچه ها را می بینیم که تیله بازی می کنند؛ هسته بازی می کنند، چیزهایی ، با یک بادکنکی، با یک بادبادکی، با اینها بازی می کنند؛ چقدر حوصله مان سر می آید و خوشمان نمی آید و هیچ وقت حاضر نیستیم که بنشینیم با آنها تیله بازی کنیم، دیگر نمی خواهد، و اینها همین افرادی بودند که دیروز داشتند بازی می کردند همان تیله بازی را. الآن نمی خواهیم، خوشمان نمی آید. به این صورت. به این نحوه.
بعد می بینید وقتی که انسان قوی شده، رشید شده، لهو و لعب را نمی پذیرد و مثلاً حالا همینطور، پله پله. خداوند درجات شما را متعالی بفرماید إن شاء الله. شرح صدر عطا بفرماید إن شاء الله تعالی،بله همینطور که مقامات که بالا می آید می بینید که احوال مادون، اشخاص، دیگران، آنهایی که جان و دل برای سنگ و گل می دهند به آنها می خندید. که اینها دارند چه می کنند؟
« ما لَهُم فی الآخره من خلاق »
ما برای اینها آفریده نشده ایم. کسی هم با شما صحبت آنها را بفرماید:
« ذَرهُم یأکلوا و یَتَمَتَّعوا »
« ذرهم » مثل اینکه بفرماید: ولش ده.
« ذَرهُم یأکلوا و یَتَمَتَّعوا و َ یُلهِهِمُ الأمل فسوف یعلمون »
اینطور، اینجور.
پله پله که بالا می آید می بینید که آن نورانیت تعقلش، عقلانیتش، و آن شرح صدرش، و بینشش، خداجویی اش، خدا خواهی اش، خوابش، بیداری اش، انسان که شیرین شده، بیدار شده، به راه افتاده، آدم شده، از وادی امور عادی عامه ی مردم در آمده، یک چیزی می شود. نشستش، برخاستش، خوابش، خوراکش، قلمش، دهانش، یک ملکی می شود، فوق ملَکی می شود. جانانه ای می شود. اینطور.
وگرنه حجاب، حجاب است، ممکن است کتاب هم حجاب باشد؛ کتابخانه هم حجاب باشد. منبر و محراب هم مثلاً نعوذ بالله، حجاب بشود انسان. حجاب می شود. اگر نفس شقی باشد.
اواخر اشارات، نفوس را دو قسم کردیم، گفتیم: نفوس شقیّه – أعاذنا الله منها – و نفوس شیّق إلی الکمال. مقابل شقیّه.
یکی نفوس شقیّه که شقیّه؛ و دیگری نفوس شیّق إلی الکمال. اینها هستند که اهل سعادتند.
از سلسله دروس شرح مصباح الانس