👈 ظاهر عنوان باطن است؛ چهره، لحن قول، برخوردها، اینها همه معرّف باطن است.
چطور اینجا می بینید که دلی که با دلی آشنا نیست، دو تا رویشان همدیگر را نگاه نمی کند، روی بر می گرداند، منصرف می شود، اعراض می کند، و این اعراض و این ظاهر، حکایت می کند از اینکه دلها با همدیگر ارتباط ندارد.
که سوره مبارکه هل أتی، وجه را معنا فرمودند به « رضی الله »؛ إنّما نطعمُکُم لوجه الله » أی « لِرِضی الله » برای این است که وقتی رضا بوده باشد، طرف رو به سوی این طرف می کند؛ دو تا با هم مواجهند؛ روبروی هم اند.
«إنّما نطعمکم لوجه الله »
خدا رو کند به ما،
از ما خشنود باشد،
او به ما رو کند.
اینجور نباشد که از ما رو بر گرداند چون رضی الله، رضا، چه رضی الله چه رضای خلق، رضا با هم دیگه روی آوردن چهره هاست به همدیگر، روی آوردن مقادیم بدن به همدیگر.
اگر دلها راضی نبوده باشند، روی ها، وجه به روی همدیگر نخواهد بود.
قال علیه السلام، جناب رسول الله :
« إتّقوا فراسه المؤمن فإنّه ینظُرُ بِنورِ الله »
( از فراست و زیرکی مؤمن تقوا پیشه کنید؛ چرا که او با نور الهی نگاه می کند )